فاطمه حلمافاطمه حلما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

فاطمه حلما

بدون عنوان

سلام الان که دارم مینویسم فاطمه حلمای ما 4 ماه و20 روزشه-کلی شیطون شده و کلی با مامانش بازی میکنه و حسابی مامان و از تنهایی در اورده الانم بیداره و داره با عروسکاش بازی میکنه تازشم یاد گرفته مامان میگه و کلی حال منو خوب میکنه از خدا میخوام هر کسی ارزوی بچه داشتن داره به حق این روزا بهش بده اخه خیلی دوست داشتنیه من که هر روز صد بار خدا رو شکر میکنم حسین جونم-دختر گلم من عاشقتونم ...
7 مرداد 1392

شیرینک مامان

فاطمه حلمای عزیزم.الان که دارم مینویسم تو رو پام داری خواب میری و من عاشقونه شاهد سنگینیه پلکات و خوابتم.تو سال قبل این موقع بود که اومدی تو دلم.حالم خیلی بد بود بدتر این بود که خیلی تنها بودم نمیخوام به اون روزا فکر کنم چون خیلی داغون میشم اما الان خوشحالم چون تورو دارم و تو همیشه کنارمی بابت این از خدا ممنونم.خیلی دوست دارم مامانی
5 مرداد 1392

بدون عنوان

همه ی زندگی مامان   دخترم  برای اولین بار رفته بود شهر مامانی.جایی که مامانی همه ی کودکیش رو اونجا گذرونده و همه ی اونایی که دوسش دارنم اونجان.اولین باری بود که میرفت.همه از دیدنش خوشحال شدن . کلی بهمون خوش گذشت .خیلی دوسشون داریم.  
12 خرداد 1392

ستاره دورتر

شش تا ستاره داشتیم اسفند ماه بود که ستاره هفتم هم به دنیا امد تو شدی ستاره درخشان در تهران خیلی انتظار می کشیدیم حالا که هستی همیشه باش تا گرمی زندگی وستاره امید بخش و درخشان باشی دوست داریم خانواده خاله نسیم
14 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

سلام فاطمه حلمای عزیزم.چقدر لحظه شماری میکردم که ببینمت الانم که دیدمت دلم نمیخواد تنهام بذاری .دوست دارم خوشکل خاله                                                                                         &n...
12 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فاطمه حلما می باشد